نخ پلیس

۱۸ مطلب با موضوع «شرلوک» ثبت شده است

sherlock's parents

clients-

just my parents-

mycroft promised to take them to a matinee of les mis -

  they are just so...ordinary-

it's a cross i have to bear-

S3 E1 - 57':13

+ اولین صحنه ای که با والدین شرلوک مواجه میشیم؛ افرادی کاملا معمولی که جان هم از دیدنشون تعجب میکنه.

اما در هر حال ، رفتار وحشیانه شرلوک در قبال والدینش غیر قابل پذیرشه. یکم محترم تر وحشی...!

+ تو دیالوگ اول شرلوک میگه مایکرافت قول داده پدر و مادرمو به نمایش بی نوایان ببره.

به طور واقعی، این نمایش در تاریخ 8 اکتبر 2015 تو لندن برگزار شد.(جزئیات بیشتر)

 

 

?did you write this-

   oh , that silly old thing. you mustn't read that. mathematics does seem terribly fatuous now-

S3 E3 - 53':40

+در این بخش مری کتابی رو با عنوان dynamic of combustion مرور میکنه که متوجه میشیم مادر شرلوک در گذشته نوشته.

البته حالا معتقده این علم قدیمی شده و روی ریاضیات نظر مساعدتری داره!

به طور واقع، در سال 2006 ، کتابی با عنوان Dynamics of Combustion Systems به نویسندگی A. K. Oppenheim چاپ شد.

موضوع کتاب درباره احتراق دینامیک، در حوزه علم فیزیکه.

 

complete flake my wife, but happens to be a genius -

she was a mathematician -

gave it all up for children. i could never bear to argue with her - 

S3 E3 - 54':10

اینجا از زبان پدر شرلوک میشنویم که مادرش در گذشته ریاضی دان بوده اما بخاطر بچه داری، همه چیز رو کنار گذاشته

درحالیکه همسرش میخواسته ادامه بده اما خود مادر، تمایلی به این کار نداشته.

بر اساس این دیالوگ فیلم میخواد این مفهوم رو برسونه که هوش تا حدودی زمینه ارثی داره . و اگر کسی به این زمینه بال و پر نده، یک آدم معمولی خواهد بود

 شرلوک، مایکرافت و یوروس همیشه در حال پرورش این استعداد خودشون بودن و از چیزهایی مثل تشکیل خانواده و والدگری که مخلّ پیشرفت میشه، دوری کردن و هوششون رو حفظ کردند.

مارک گیتیس

تو رابطه شرلوک و مایکرافت ، در عین کل کل و مقابله، یه حمایت برادرانه ای از جانب مایکرافت شاهدیم.
وقتی از زندگی مارک گیتیس میخوندم، متوجه شدم برادر بزرگتری داشت که در عین دعوای همیشگی،بیرون از خونه ازش حمایت میکرد:

My older brother and I only stopped hating each other recently. We never had anything in common
He was a fierce defender of me in the playground, but at home he would hit me
 
 تو ویکیپدیا میبینم که پدرش در یک تیمارستان کار میکرد و مارک تو اون فضا بزرگ شد
He grew up opposite the Edwardianpsychiatric hospital where his father worked
یا تو منبع دیگه ای :
Mark’s father worked in the Edwardian psychiatric hospital and spent most of his childhood there
 
پس متوجه میشیم ترکیب نگاه روانشناسانه سریال با داستان شرلوک هلمز ، متاثر از کودکی و نوجوانی مارک گیتیس و نگاه خلاقانه و مبدعانه از این دو زمینه است.

در حقیقت انعکاس زندگی مارک گیتیس + تجربیات+ اقتباس از داستانهای آرتور کانن دویل ، فیلمنامه سریال شرلوک رو تشکیل میده

Image result for mark gatiss older brother

انتخاب یا انتساب

فصل 4 ، قسمت 3

قسمتی هست که یوروس شرلوک رو تحت فشار میذاره تا بین دوست و برادرش برای ادامه ی مسیر،یکی رو انتخاب کنه

شرلوک تو انتخابش شکی نمیکنه. از اول جان رو انتخاب میکنه. اما چرا؟

این انتخاب چی رو نشون میده؟

The Number of the Beast

 

 

The Number of the Beast

the name of that song that mrs hodson listened when she was had cleaned and sweeped  

while at the upstair,patience grenade had been burst

here,you can read and listen to full of this music 

For it is a human number,
Its number is Six hundred and sixty six."

تبلیغ نامحسوس

 

به جای تبلیغ رودررو و مستقیم، بهترین راه برای بخاطر سپردن و تاثیرگذاری، اشاره ی غیرمستقیم و تلویحیه

  s1 e3 /1:24':40   یعنی صحنه ی رویارویی شرلوک و موریارتی کنار استخر، زمانی که جان به موریارتی حمله میکنه، موریارتی تنها با یک جمله "وستووده ها!" به صراحت و روشنی و ایجاز بجا نظر خودش رو اعلام کرد.

در کمتر از 10 ثانیه، با یک جمله و حرکت دست...!

باید روشهای جدید ارتباطی رو پیدا کرد؛مدتهاست کلام مستقیم اثرپذیری خودش رو از دست داده...

 

نشانه


اپیزود 1 - فصل 4

25":8':1

ببین چی پیدا کردم :)))

این سکانس که جان ، یوروس رو تو ایستگاه اتوبوس میبینه، سمت راست تصویر، تبلیغ اسمیت رو میبینیم

تو کوچیکترین چیزها هم دقت و برنامه ریزی هست

چیزی که عمرا فکرشو میکردیم قسمت بعد ، ماجرای اصلی باشه

به این میگن نشانه گذاری!

به این میگن گره افکنی درست تو در توی سریالی!!

اشارات اسلامی سریال شرلوک هلمز

سری سه، اپیزود یک، قسمتی هست که شرلوک خودشو آشکار میکنه و برمیگرده بعد از دوسال

و جان از اینکه به اون هیچ خبری نداده، شدیدا عصبانی میشه و حتی کار به برخورد فیزیکی کشیده میشه

تو برخورد آخر که اومدن بیرون رستوران ایستادن، نمایی از رستوران میبینیم که واژه "حلال" نوشته شده s3 e1 / 26' : 50

 

هر فیلم یا سریال دیگه ای بود، میگفتم از دستشون در رفته.

ولی امکان نداره چیدمان صحنه این سریال، رو هوا و بی دلیل باشه...

اما هرچی فک میکنم، دلیلشو نمیفهمم :l

یه سکانس دیگه از این سریال که به مسلمونها اشاره میشه، سری دوم، اپیزود اول هست. آخرای فیلم.( s2  e1  / 1: 27': 54 )

اونجا که آیرین ادلر داره بدست تروریست های پاکستانی کشته میشه و شرلوک نجاتش میده

با مقایسه این دو سکانس نمیتونم تصویر درستی از دیدگاه سازنده این سریال درباره مسلمونها پیدا کنم :)

حالا هرچی که هست؛ خنثی یا منفی

sherlock's death (shot)

بی شک یکی از بهترین بخشهای سریال شرلوک، بخش گلوله خوردن و نحوه ی رویایی شرلوک با اون هست.

بیایین از اول، این صحنه ها رو مرور کنیم.

کل این بخش رو همراه با زیرنویس فارسی قرار دادم

دریافت
حجم: 27 مگابایت

از اینجا شروع میشه که مری (mary morstan) برمیگرده ، شرلوک در آنی شخصیت جدیدش رو میشناسه ،حالا سعی میکنه با این شوک کنار بیاد...

با وجود این، هنوز نتونست خوب شخصیت جدید مری رو تو ذهن خودش جا بندازه و پیشبینی عملکردشو درست تشخیص نداد که موجب شد بر خلاف انتظارش گلوله بخوره.

حالا وارد بخش بینظیر و جذاب واکنش شرلوک میشیم.

پایین رفتن از پله ها میتونه نماد افول ، پایین رفتن سطح هشیاری ، ضعف در عملکرد باشه.

http://bayanbox.ir/view/2734143202207313564/Picture5.png

 

همین حین، شخصیتها وارد میشن.

تمامی مراحل در ذهن شرلوک اتفاق میفته. یعنی به تمام این اطلاعات و مراحل آگاهی داره و درحقیقت خودش به تنهایی همه رو پشت سر میذاره اما در قالب کمکی شخصیتهای محیط که تو ذهنش بنا به عملکرد و تصوری که از دنیای واقع دارن، نقش میگیرن.

اول از همه ،مولی(molly)، همکار خوش قلب شرلوک که دلسوزی و حسن نیتش رو چندین بار نشون داده

چند دیالوگ و حرکت قابل توجه از مولی میبینیم:

1 - مثل فیلمها نیست که یه عالم خون پخش شه و تو پرت شی به عقب.

اشاره به این نکته، یعنی تمییز واقعیت از فیلم، تو سریالی که خودش میتونه سرشار از حقه فیلمی باشه - چه بسا گاها سوار کرده - ، باعث ایجاد نزدیکی بیشتر با مخاطبه.و این یک گام ما رو به پیام کلی و پنهان سریال که "واقعیت محور" بودنه ، نزدیک میکنه. حتی در یک فیلم! یه جورایی جمع اضداده.

http://bayanbox.ir/view/1604105555756399097/Picture12.png

2 - we need to focus

به ضمیر و فعل دقت کنید: "ما" احتیاج داریم که تمرکز کنیم.

شرلوک تو ذهنش از شخصیتها کمک میگیره تا خودشو نجات بده.و این در قالب همکاری صورت میگیره؛ گرچه خودش رو یک جامعه گریز بالفطره میدونه.

یک جامعه ستیز بالفطره چه احتیاجی به آدمهای محیطی خودش برای نجات داره ، حتی توی ذهن؟

3 - سیلی زدن و تمرکز حواس توسط مولی انجام میگیره. یک زن! در صورتی که شرلوک از ارتباط با زنها سربازمیزنه. گرچه نقش مولی،بیشتر خواهرانه است اما حضور حیاتی یک زن تو زندگی همچین قهرمانی که خودشو بری از زنها میدونه،هم حائز اهمیته.

یه نکته مهم، سرعت عمل بالای شرلوک در رویارویی با این حادثه است . مولی میگه فقط سه ثانیه فرصت داری تا تمرکز کنی.این تمرکز بسیار کوتاه، بعد از شوک شناختن مری و تیرخوردن ازش باید انجام بشه.

شرلوک کسیه که ارزش ثانیه ها رو میدونه و میتونه با کمک ترکیبی ذهن و جسم ،جلوی مرگش رو بگیره.همین میتونه به تنهایی اون رو از زمره آدمهای عادی جدا بکنه. یعنی سرعت عمل و اولویت بندی موضوعات

-استنتاج نوع ضربت گلوله و انتخاب روش مناسب برای احیا:

اینجا ، اندرسون، دستیار لستراد وارد میشه

http://bayanbox.ir/view/2559501427625093408/Picture2.png

اولین نکته ای که بعد از پرسش تعداد سوراخ بدن به ذهن میرسه، قدرت شتاب گلوله است که مسلما به نوع اسلحه مرتبط میشه

و شرلوک برای جواب این پرسش سراغ نوع اسلحه میره.

http://bayanbox.ir/view/882350292247449023/Picture3.png

حالا وقت وارد شدن مایکرافت، برادر بزرگتر و سرکوبگر ، در عین حال راهنماست که متوجهش بکنه احتیاجی به شناخت نوع اسلحه نیست و از روشهای ساده توجه به محیط(آینه پشت سر) هم میشه استفاده کرد. اینجا اهمیت نقش مایکرافت در شکل گیری شخصیت فعلی شرلوک از بچگی رو میبینیم.

 

http://bayanbox.ir/view/4035754960990301339/Picture11.png

مبارزه با شوک:

تو این قسمت شرلوک از پله ها پایین میره و این یعنی وا دادن. برای همین مجبور میشه با ترسش روبرو بشه.

اولین ترس، مربوط به بچگی میشه. ریش قرمز(red beard) که اولین بار مایکرافت در قسمت عروسی جان،پشت تلفن ازش نام میبره.("s3 e2 / 00:16':52 )

همچنین در همین قسمت مگنسون،به عنوان نقطه ضعف شرلوک به رخش میکشه که باعث جا خوردن شرلوک میشه("00:25:07 / s3 e3 )

و کماکان هم به عنوان معما باقی میمونه اما میدونیم سگی هست که شرلوک رابطه عاطفی باهاش داره.

http://bayanbox.ir/view/2501363737744279396/Picture6.png

- مبارزه با تشنج و شوک و کنترل درد : در تمامی این لحظات، هشیاری و آگاهی وجود داره و مولی به عنوان کمک، در ذهنش مراحل رو یادآوری میکنه.

مبارزه با ترس: خان آخر مبارزه و اصلی ترین اژدها.

منفور ترین شخصیت زندگی شرلوک، جیمز موریارتی رو در یک محیط بسته، بصورت زنجیر شده میبینیم .

http://bayanbox.ir/view/5337515148448031346/Picture7.png

در واقع موریارتی، خود ترس هست اما در اعماق وجود شرلوک، بسته شده. حالا همین اصل ترس، رو میکنه به شرلوک و میگه : "لازم نیست هیچ وقت از درد بترسی.اون همیشه تو وجودت هست" 

تو قسمت مرگ موریارتی و سکانس ملاقاتش تو خونه شرلوک، یه جمله ای میگه که بنظرم شاهکار و بیس همه داستان و فیلمنامه هایی بر اساس وجود قهرمان و ضد قهرمانه.

میگه" تو از آزادی من از زندان خوشحالی؛ چون همه قصه ها یه آدم شریر درست و حسابی لازم دارن ("s2 e3 / 00:22:58 )

در واقع قهرمانی شرلوک، با وجود ضدقهرمانی مثل موریارتی معنا پیدا میکنه تا جوهره وجودیشو به نمایش بذاره.

بر همین مبنا اگر نگاه کنیم، وجود موریارتی، یعنی خود ترس که میتونه محرک مبارزه با خودش باشه.

{درد- شکستن قلب - از دست دادن - مرگ } مفاهیمی هستن که موریارتی برای شکست و زمین زدن، به شرلوک تلقین میکنه.

http://bayanbox.ir/view/5995219533612807630/Picture8.png

به طور موازی و همزمان، تلاش جان در دنیای واقعی و کشاکش دنیای بیرون برای زنده نگه داشتن شرلوک و دنیای درون برای شکست و این مبارزه درونی و نفسانی رو به خوبی در کنار هم مشاهده میکنیم.
در ابتدا موریارتی موفق میشه و شرلوک رو تا آستانه شکست و مرگ پیش میبره.این یعنی تلاش پزشکی و جسمانی برای برگردوندن شرلوک بی نتیجه است تا وقتی که خود شرلوک برای زنده موندن مبارزه درونی میکنه و تو جنگ مرگ یا زندگی، دومی رو انتخاب میکنه و بلند میشه...

اما چی محرک این انتخابه؟ چه چیز تو دنیا ارزش برگشتن از جایی رو داره که دیگه کسی شرلوک رو اذیت نمیکنه؟

موریارتی، یه جمله میگه که شرلوک چشماشو باز میکنه : "جان در خطره"

تنها دلیلی که باعث برگشت شرلوک میشه و مگنسن چقدر خوب اهرم فشار شرلوک رو پیدا کرده بود!

حتی وجود جان، به تنهایی شاید باعث برگشت شرلوک نمیشد. اون چیزی که شرلوک رو به تلاطم انداخت، درخطر بودن جان، به خاطر وجود همسرش بود...هیچ کس جز موریارتی با برانگیختن حس رو کم کنی نمیتونست اینطور شرلوک رو برای میارزه با مرگ ترغیب کنه.

چقدر این سکانس ، طلایی و پرمعنی و شاهکار بود. دس مریزاد واقعا.

http://bayanbox.ir/view/7316970774664132704/Picture10.png

به طور خلاصه اقدامات شرلوک برای جلوگیری از مرگ:

1- رجوع به قصر ذهنی mind palaceبا زنگ هشدار(موفق)

2- تمرکز حواس(موفق)

3- جلوگیری ازدست دادن خون- استنتاج و درنهایت افتادن به زمین از عقب(موفق)

4-مبارزه با شوک و تشنج(ناموفق)

5- کنترل درد(ناموفق)

6- مبارزه با ترس(ناموفق)

7- محرک "در خطربودن جان" (موفق)

http://bayanbox.ir/view/8241449148814416070/Picture4.png

* نکته : افرادی که شرلوک در ذهنش وارد میکنه، مولی ، اندرسون ، مایکرافت و موریارتی هستن.

سه شخصیت مولی،مایکرافت و موریارتی که میدونیم نقش مهمی تو زندگی شرلوک دارن. اما چرا اندرسن تو این موقعیت حساس به ذهن شرلوک وارد شد؟ واقعا جوابی براش پیدا نمیکنم.