جان ، بعد از اون ضربه روحی تو جنگ، هیچ روشی برای برگشتن به زندگی پیدا نکرده بود .
تا اینکه شرلوک رو پیدا میکنه و بخشهای جذابی از زندگی نشون میده که هیچ وقت تجربه نکرده بود.
شرلوک جان رو به زندگی برگردوند. اما دوباره ازش گرفت.
وقتی بعد از چند سال، دوباره روبروی همون روانشناس نشست و گفت منبع حال خوب این سالهاشو از دست داده و همون شکستها ، این بار چندبرابر بهش مستولی شده، واقعا درد کشیدم. چون میفهمیدمش و این چرخه معیوب رو تجربه کرده بودم و تو اوج زمانی که باید "زندگی" میکردم، دوباره روبروی مشاور نشستم و حرفایی زدم که منو پرت میکرد چند سال قبلم.
ولی وقتی تو فصل بعد معلوم شد همه اش دروغ بوده و این برگشت شرلوک یه جورایی برام تخیلی اومد، یکی از رشته های پیوند من با این سریال گسسته شد.
سعدی تو بوستان به باب داره در فواید خاموشی.کلی توصیه کرده صحبت نکنی خیلی بهتره تا اینکه دهن باز کنی و چرت بگی
کم گوی و گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر
ولی این استراتژی بدرد همون زمانا میخوره نه الان.
الان دیگه مهم نیست حرفی بزنی یا نه،چون لباسهای تو قبل از باز کردن دهنت ، میزان سلیقه، وضعیت اقتصادی ، اعتقادی و فرهنگی ات رو با زبان گویا شرح میدن.
چشم ها و حرکاتت ،تن صدا نوع راه رفتن و اندامت بدون حرف زدن، میتونه درصد امید به زندگی، سبک شخصیتی و تربیتت رو نشون بده و این یعنی یک دنیا حرف و اطلاعات.
گرچه عکس ، شاهد خوبیه اما فیلم ، برای شناخت آدمها اولویت بالاتری داره.
برای همین آیرین ادلر ، لباس رزم ، یعنی عریانی رو برای نبرد انتخاب کرد! نبرد با باهوش ترین مردی که میشناخت. هم برای به چالش کشیدن فکری و هم جنسی.
برای همین شرلوک نتونست تو نگاه اول هیچ اطلاعاتی از این بشر بدست بیاره.
اما مگر نه اینکه عریانی، خودش بخشی از فرهنگ و اعتقاد آدم رو رو میکنه؟
پ.ن : از اونجاییکه تلویزیون انگلیس هم محدودیت های خودشو داره، این صحنه با ظرافت هرچه تمامتر به تصویر کشیده شد!
با اینکه مشخصه لخت مادرزاد شده اما هیچ اندامی نشون داده نمیشه؛ این قسر در رفتن ، زیبا نیست؟
- کسی میتونه حتی از طریق زورگویی بهت نشون بده که به تو توجه میکنه
s1.e3
- وقتی کسی چیزی از شما میخواد، اگه زودتر بهش بدید، دست از سر شما برمیداره. اما اگه گرسنه نگهش دارید(معطل) ، باعث میشه به ساز شما هم برقصه.مثل التماس کردن خانواده قربانی ها در جنایات
-فکر میکنی انقدر احمقه که بره اونجا؟ (مظنون) - نه.فکر میکنم انقد باهوشه که بیاد اونجا.عاشق قاتل های باهوشم.خیلی دلشون میخواد که گیر بیفتن. - چرا؟ - تا تحسین بشن.تشویق در پایان نمایش بینظیرشون.نقطه ضعف نوابغ همینه.دلشون تماشاچی میخواد....
فصل دو-قسمت 2 ، اون جایی که لستراد از صاحب مهمانخانه اعتراف میگیره چرا انقدر گوشت اضافی برای رستوران گیاهخواری شون خریده، جان و لستراد چند ثانیه زودتر میان بیرون. تو راه جان به لستراد میگه :
- اون(شرلوک) برخلاف ظاهرش خیلی از حضور تو خوشحاله.یه خوشحالی پنهان
- فک کنم بخاطر اینکه دوست داره چهره های قدیمی توباره بهم بخورن. بخاطر ...بخاطر...
- اختلال آسپرگر اش...
اما اختلال آسپرگر چیه؟
سندرم آسپرگر یک نوع اختلال رشد عصبی یا نوروبیولوژیک میباشد که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی، مشخص میشود،
سندرم آسپرگر به صورت شکل ملایمی از طیف اوتیسم شمرده میشود، و وجه تمایز آن، حفظ مهارتهای تکلمی و هوش معمولی است. افرادی با این سندرم ممکن است دارای یک یا چند مورد از ویژگیها باشند:
روابط اجتماعی ضعیف، رفتارهای وسواسی و تکراری، خویشتن-محوری، تفکر منطقی و غیرعاطفی، علایق متمرکز، یادگیری آسانتر زبانهای ثانوی و کمبود در تواناییهای حرکتی.
(ممکن است تواناییهای حرکتی به طور محدودی کامل نشود و در طرز راه رفتن یا انجام فعالیتهای حرکتی پیچیدهتر مثل راندن دوچرخه یا توپ بازی مشخص شود.)
افراد مبتلا به این سندرم، در روابط اجتماعی بسیار ضعیف هستند اما معمولاً اختلال یادگیری ندارند.
کودکان مبتلا به آسپرگر تنها به یک موضوع علاقه نشان میدهند و تمایل دارند همه چیز را در ارتباط با آن موضوع واحد بدانند و راجع به دیگر مباحث کمتر صحبت میکنند؛ بنابراین این کودکان به دلیل مهارتهای اجتماعی ضعیف و دامنه محدود علایق از دیگران جدا میشوند و برقراری ارتباط با سایرین را با رفتار غیر متعارف و نامناسب خود یا در خواست صحبت کردن، تنها راجع به یک موضوع خاص، غیرممکن میسازند.
همه ویژگی های یاد شده در شرلوک وجود داره.
رفتار وسواسی و تکراری مثل نواختن ممتد ویلون. یادگیری زبان ثانوی مثل زبان صربستانی که وقتی مایکرافت گفت تو دو ساعت یادگرفتم، بهش گفت کند شدی!
تنها کمبود توانایی حرکتی تو شرلوک دیده نمیشه و باقی موارد هم مثل روز روشنه!
با این اوصاف شرلوک نه تنها اختلال شخصیت ضداجتماعی داره، که بلحاظ فیزیکی و عصبی هم اختلال دوری از جمع رو داره
اگه کسی تو خونه ای زندگی کرده که اختلالات شخصیتی وجود داشته,یا خودش اون اختلالاتو میگیره یا در آینده بدنبال همسر,کسی رو جذب میکنه که اون ویژگی ها رو داشته باشه.
یه جورایی به عنوان همیار و دلسوز و دستگیرنده اینجور شخصیتها تربیت شده و شکل گرفته. حالا دیگه نمیتونه دنبال زندگی و آدم عادی باشه. تو این سکانس مولی دقیقا به این موضوع اشاره میکنه که پدرش شبیه شرلوک بوده.
کتاب عشق ویرانگر که تشریح اختلالات شخصیته,علت جذب ما به این افراد رو توضیح داده
و شرلوک که یک جامعه گریز خودپسنده؛ در ذیل این دو اختلال در خصوص جذب اینگونه افراد میخونیم:
"درک اینکه چرا شما وارد رابطه عاطفی با فردی ضد اجتماعی شده اید، بسیار آسان است! شما شیفته شخصیت هیجان انگیز و قدرتمند او شده اید.
شاید شما در خانواده ای رشد یافته اید که در آن تلاش میکردید تا با والدین ضد اجتماعی یا بی عاطفه خود ارتباط برقرار کنید
احتمالا جایی عزت نفس شما به شدت آسیب دیده است و به همین دلیل در یک رابطه عاطفی ، ارزش چندانی برای خود و نیازهایتان قائل نمیشوید
شاید در کودکی به شما القا شده است که لیاقت یک رابطه صمیمانه یا صادقانه را ندارید
یا در این خیال به سر میبرید که با تلاش، یک روز محبوب سرکش خود را اصلاح خواهید کرد."
عشق ویرانگر/براد جانسون-کلی موری/موسسه رسا/ ص 125
حتی تو سکانسی(s3 e3)که شرلوک به مولی میگه : not all the men you fall for turn out to be sociopaths ، همه مردایی که عاشقشون میشی که نباید جامعه گریز باشن... مولی جواب میده نه، اما اتفاقاتی که بعدش میفته ومیبینیم از تام بعد از مدت کوتاهی جدا میشه، جواب این پرسش رو مثبت میدونیم!
آره شرلوک؛ همه مردایی که عاشقشون میشه باید خاص باشن! چون پیشینه زندگی اش ایجاب میکنه این اتفاق بیفته.
شخصیت بچه ها مثل یه مزرعه است که هرچی توش بکاری، همون درمیاد...
در بخش 3.3 سکانسی هست که جان از این موضوع که همه اطرافیانش آدمای خاصی اند، عصبانی میشه و شرلوک بهش میگه اون خودش دوست داره که اینطور باشه...
اما جان نمیتونه این موضوع رو بپذیره:
1. تو یه دکتری که به جنگ رفتی
2.مردی که بیشتر از یک ماه تو حاشیه شهر دووم نیاورد(بعد ازدواج)
3.بهترین دوستت یه جامعه گریزه که راز جنایتا رو کشف میکنه تا مجبور نباشه مواد بزنه!
تو به یه طرز زندگی ثابت معتاد شدی که به طور غیرعادی به شخصیتا و موقعیتای خطرناک جذب میشی!
دوراز ذهن نیست زنی که عاشقش بشی مطابق این الگو باشه...
- اما اون قرار نبود این شکلی باشه...چرا اون اینطوریه؟
-چون "تو" انتخابش کردی
حتی تو سکانسی که شرلوک به مولی میگه : not all the men you fall for turn out to be sociopaths ، همه مردایی که عاشقشون میشی که نباید جامعه گریز باشن...
مولی جواب میده نه، اما اتفاقاتی که بعدش میفته ومیبینیم از تام بعد از مدت کوتاهی جدا میشه، جواب این پرسش رو مثبت میدونیم! آره شرلوک؛ همه مردایی که عاشقشون میشه باید خاص باشن!!